برخی تعاریف بالینی ذهن آگاهی در زیر آمده است:

 

بورستین[۱۲۵](۱۹۸۳)، ذهن­آگاهی را روشی متمرکز بر افکار یا تمایلات به همان صورتی که در هشیاری اتفاق می ­افتد، می­داند.

 

اپستین[۱۲۶] (۱۹۹۵)، توجه ذهن­آگاه را ‌به این شکل تعریف می­ کند: توجه کردن دقیق و لحظه به لحظه به آنچه که فرد هم­اکنون در حال تجربه آن است و تفکیک واکنش­های خود از رخدادهای حسی خام.

 

روبینز[۱۲۷](۲۰۰۲)، ذهن­آگاهی را نوعی آگاهی غیرقضاوتی از تجربه شخص می­‌داند که این آگاهی، لحظه به لحظه آشکار می­ شود.

 

کابات ـ زین(۱۹۹۰) ذهن­آگاهی را به عنوان آگاهی غیرقضاوتی لحظه به لحظه تعریف می­ کند. او در سال ۱۹۹۴، توجه کردن به اهداف در حال حاضر به شیوه خاص و به صورت غیرقضاوتی را ذهن­آگاهی می­داند و در سال ۲۰۰۳ تعریف خود را کامل­تر نموده و ذهن­آگاهی را نوعی از آگاهی می­داند که از طریق توجه به اهداف در زمان حاضر و بدون قضاوت راجع به تجربیات آشکار لحظه به لحظه پدیدار می­گردد.

 

هایس و ویلسون[۱۲۸](۲۰۰۳)، ذهن­آگاهی را روشی می­دانند که برای تشویق عمدی جهت برخورد غیرقضاوتی و غیرارزشیابانه با حوادثی که در حال حاضر (اینجا و اکنون) رخ می­ دهند، طراحی شده است.

 

بائر(۲۰۰۳)، ذهن­آگاهی را مشاهده­ غیرقضاوتی جریان روان محرک‌های درونی و بیرونی همان گونه که رخ می­ دهند، می­داند.

 

۲-۱-۴-۵- مفهوم سازی ذهن آگاهی در روانشناسی بالینی

 

تعاریف بالینی ذهن­آگاهی در اکثر موارد شبیه تعریف بودایی آن می­باشند؛ زیرا این تعاریف در همسویی کلی با مفهوم­سازی بودایی به عمل آمده اند (بیشاپ[۱۲۹]،۲۰۰۲).

 

گولمن[۱۳۰](۱۹۸۷)، بیان داشته است که در ساتیپاتهانا[۱۳۱] یا ذهن­آگاهی، ذهن پذیرا بوده و هر آنچه را مشاهده می­ کند ثبت می­ نماید. ترا[۱۳۲](۱۹۷۲) معتقد است که ذهن­آگاهی در آیین بودایی تحت عنوان «توجه محض[۱۳۳]» یا ثبت غیراستدلالی رویدادها[۱۳۴] بدون واکنش یا ارزیابی ذهنی تعریف شده است که بر فرایند توجه مداوم تمرکز دارد تا محتوایی که بدان توجه شود (کارداسیوتو،۲۰۰۵).

 

در بین تعاریف غربی به عمل آمده از ذهن­آگاهی، تعریف کابات ـ زین (۱۹۹۴-۱۹۹۰) یا مشابه این دو تعریف بیشتر از سایر تعاریف ذکر شده است. کابات ـ زین(۱۹۹۰) مفهوم­سازی از ذهن­آگاهی را با تعریف «کیفیت ذهن­آگاهی» ارتقاء بخشید که این کیفیت­ها بدین نکته اشاره دارند که چگونه یک فرد از اطلاعات خود در طول ذهن­آگاهی مراقبت می­ کند.

 

شاپیرو، شوارتز و بونر[۱۳۵](۱۹۹۸)، با افزودن پنج کیفیت به هفت کیفیت مطرح شده از سوی کابات ـ زین، مجموع آن ها را به دوازده کیفیت رسانیدند. این کیفیت­ها عبارتند از: غیرقضاوتی، پذیرش، صبر، اعتماد، بازبودن، رهاسازی، آرامی و ملایمت، سخاوت، همدلی، سپاسگزاری و مهربانی عاشقانه.

 

بررسی تعاریف بالینی ذهن­آگاهی روشن می­سازد که در اکثر تعاریف به عمل آمده، «آگاهی از لحظه حاضر[۱۳۶]» به عنوان یک مؤلفه گنجانیده شده است. آگاهی به عنوان ناظر دائمی بر رویدادهای درونی است و ابزاری است که انسان‌ها از طریق آن مشاهده ‌می‌کنند (دیکمن[۱۳۷]،۱۹۹۶). این مؤلفه دربردارنده آگاهی هشیارانه نسبت به محیط درونی یا بیرونی است که بر تجربه لحظه حاضر تأکید دارد تا رویدادهای گذشته یا آینده (روئمر و ارسیلو[۱۳۸]،۲۰۰۳).

 

توجه، حالت دیگری از هشیاری است که با آگاهی مرتبط است و تحت عنوان حساسیت افزایش یافته نسبت به دامنه محدودی از تجربه تعریف می­ شود (کاسلین و روزنبرگ[۱۳۹]،۲۰۰۱). توجه با تجربیات لحظه به لحظه دارای کیفیت بالا مرتبط است مثلاً توجه افزایش­یافته نسبت به تجربه حسی خوردن شکلات با میزان بالاتر لذت مرتبط ‌می‌باشد (لبل و دوبی[۱۴۰]،۲۰۰۱). با این حال توجه افزایش­یافته یک جنبه­ مبهم نیز دارد. سطوح بالای توجه به لحظه حاضر با سطوح بالای اختلال خلقی و استرس مرتبط بوده است (براون و ریان[۱۴۱]،۲۰۰۳). علاوه بر این در اسناد و مدارک پژوهشی رابطه مثبتی بین توجه افزایش­یافته به خود و حالات خلقی منفی و حتی اختلالات بالینی گزارش شده است. مثلاً توجه معطوف به خود را ‌می‌توان با سطوح بالای افسردگی (اینگرام، لومری، کروئت و سیبر[۱۴۲]،۱۹۸۷) اضطراب امتحان (کارور، پترسون، فالانس بی و شی یر[۱۴۳]،۱۹۸۳؛ اسلاپیون و کارور[۱۴۴]،۱۹۸۱)، اضطراب اجتماعی (هوپ و هیمبرگ[۱۴۵]،۱۹۸۸) و مصرف الکل (هال[۱۴۶]،۱۹۸۱؛ هال، لوینسون، یانگ و شر[۱۴۷]،۱۹۸۳) مرتبط دانست.

 

گرچه ذهن­آگاهی تحت عنوان «تنظیم توجه» توصیف شده است (آستین[۱۴۸]،۱۹۹۷)، ولی اصطلاح آگاهی ‌در مورد ذهن­آگاهی دقیق­تر است. توجه، حساسیت افزایش­یافته نسبت به تجربه محدود ‌می‌باشد؛ بدین معنا که تجربه فراتر از آن یا مورد غفلت واقع شده یا طرد می­ شود.

 

آگاهی با ذهن­آگاهی همسویی بیشتری دارد، زیرا دربردارنده نظارت دائمی بر کلیه تجارب ‌می‌باشد. علاوه بر آگاهی از لحظه حاضر، چگونگی آگاهی فرد نیز ممکن است پیامدهایی برای سلامتی داشته باشد. دومین مؤلفه ذهن­آگاهی روشی است که آگاهی از تجربه کنونی را هدایت می­ کند: غیرقضاوتی، با نگرش پذیرش یا شفقت[۱۴۹] نسبت به تجربه خود. هایس (۱۹۹۴)، پذیرش را تحت عنوان «تجربه کامل رویدادها بدون هر گونه مقاومت همان گونه که هستند» تعریف می­ کند، که در ضمن آن فرد نسبت به واقعیت زمان حال بدون آنکه در حالت باور یا عدم باور باشد گشوده[۱۵۰] است (روئمر و اسیلو،۲۰۰۳).

 

در طول حالت پذیرش، فرد از قضاوت، تعبیر و تفسیر کردن و یا بسط ذهنی رویدادهای درونی، خودداری کرده و درصدد تغییر، اجتناب یا فرار از تجارب درونی برنمی­آید(بیشاپ،۲۰۰۲).

 

دهاماکاکاسوتا[۱۵۱](به نقل از هایس،۲۰۰۲) معتقد است که پذیرش به عنوان مؤلفه­ای از ذهن­آگاهی در راستای آیین بودایی قرار دارد؛ زیرا بودا پایان­دهی به رنج را تحت عنوان «تسلیم­شدگی، کناره­جویی و عدم وابستگی» تعریف می­ کند.

 

ظاهراًً پذیرش بیش از همه ‌در مورد تجارب منفی با پدیده ­های درونی کاربرد دارد (یعنی افکار، احساسات، خاطره­ها و حالات جسمی). در همین رابطه پژوهش­ها کاهش در استرس و افزایش در میل به نوآوری را با میانجیگری پذیرش نشان می­ دهند (بوند و بروس،۲۰۰۰). همچنین کاهش در افسردگی تنها به دلیل پذیرش زیاد حاصل می­ شود و به دنبال آن نتایج بهتر درمان ترک سیگار با میانجی­گری اجتناب روانشناختی حاصل می­ شود(گیفورد و همکاران،۲۰۰۴). ‌بنابرین‏ هرچند فقدان پذیرش و تجارب خصوصی منفی با یکدیگر همبستگی دارند ولی دو سازه جدای از یکدیگر می­باشند (بائر،۲۰۰۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...